توضیحات
انسوف و سفیروت چیست؟
مهمترین روشی که زوهر بسیار از آن استفاده میکند رِمِز یا روش استعاری است. در این روش است که به اِنسوف و ده سفیروت (جمع سفیرا) اشاره شده و تورا در سایه آنها تفسیر شده است. انسوف واژهای برای خداوند و به معنای لایتناهی است. این واژه در عبری به معنای بیپایان است و از انسوف است که خلفت سفیروت آغاز میگردد. سفیروت از نمادهایی تشکیل شده است که اساس و جوهر قبالا را تشکیل میدهند و نشاندهنده راز خلقت و رابطه آن با خداوند هستند. سفیروت اغلب به صورت انسان اولیه (آدم قَدمون) یا درخت کیهانی به تصویر در میآید که از پایین و از ریشههایش به سوی بالا رشد میکند. آنها نمادهایی هستند که نباید به صورت تحتاللفظی معنا شوند و نماد نیز هیچگاه به این صورت معنا نمیشود. بررسی سفیروت از بالا به پایین راز چگونگی خلفت را به نمایش در میآورد. واژّ سفیروت اساسا به معنای اعداد یا قوای عددی است و مراحل گوناگون تجلی و ظهور امر الهی است که در ادامه هم هستند و یکدیگر را تکمیل میکنند. انسوف و سفیروت در ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر هستند. از این روست که قبالاییان در آناند که انسوف و سفیروت «همانند شعلهای که به ذغال وابسته است» با هم یکی هستند و تفرقی بین آنها وجود ندارد. در واقع، انسوف و ده سفیروت یکی هستند و در نهایت آنچه میماند حقیقت لایتناهی انسوف است…
مختصری درباره هر سفیرا
نخستین سفیرا کِتِر (تاج) نام دارد و همانند انسوف لایتناهی است. کتر بیانگر آن جنبه از اوهیت است که روی به سوی تجلی دارد و در عین حال هیچ تفرد و تشخصی ندارد. تمام تجلیات از این سفیرا جریان مییابد. از این رو میتوان گفت که حُخما (حکمت) که دومین سفیر است نقطه اولیهای است که از کتر میدرخشد. از آنجا که کتر جاودان است و آغازی ندارد، حخما آغاز نامیده میشود. این سفیرا واسطه بین وجود و لاوجود است و به صورت یک دایره گسترده میشود و در اطراف خود قصری میسازد که سفیرای بینا (بصیرت، عقل) نام دارد. از این سفیرا که رحم و مادر الهی نامیده میشود، جویبارهایی جریان مییابند که سفیراهای بعدی هستند. در واقع، بینا از حخما باردار میشود و هفت سفیروت پایینی را به دنیا میآورد. همچنین گفته میشود که بینا ریشههای درختی است که به وسیله حکمت (حخما) آبیاری میشود و هفت سفیروت بعدی به صورت شاخه از آن جوانه میزنند. آن منشا و منبع تمام موجودات خلق شده است. شکل قرار گرفتن این ده سفیروت به صورت انسان یا درختی سر و ته است. سه سفیروت بالایی سر جسم الهی هستند. بینا حِسِد و دین را به دنیا میآورد. حسد به معنای عشق و دین به معنای قضاوت است. آنها گِدوولا (عظمت) و کِوورا (قدرت) نیز نامیده میشوند. آنها بازوان راست و چپ خداوند هستند. گوورا، دین، نمادی برای ییصحاق و قضاوت سخت و حسد، گدوولا، نمادی برای اَوراهام و عشق است. از این روست که وجود هر دوی آنها برای برقرار ماندن دنیا لازم است؛ در غیر این صورت سیترا احرا دنیا را نابود خواهد کرد. در عین حال این تیفئِرِت (زیبایی) یا رَحَمیم (شفقت) است که توازن و هماهنگی را در دنیا به وجود میآورد. او تنه درخت سفیروتی است و بهشت نامیده میشود. تیفئرت پسر حخما و بیناست. نِصَح (شکیبایی) و هُد (جلال) شاخههای راست و چپ این درخت هستند و منبع پیشگویی و وحیاند. یِسُود یا یِسُود عُلام (شالوده دنیا) نهمین سفیر است و نمادی برای زایندگی. از قرن سیزدهم، سفیرای جدیدی به نام دَعَت (دانش) به وجود آمد که بین دو سفیروت بینا و حخما قرار میگیرد و جنبه بیرونی کتر را نشان میدهد… شخینا آخرین سفیر است و حضور الهی نامیده میشود. عمل پرهیزکارانه باعث پیوند شخینا با تیفئرت میشود. شخینا دختر بینا و عروس تیفئرت است. ازدواج این دو باعث به وجود آمدن ارواح آدمی میشود. شخینا نگاه دارنده دنیای مادی است و گناه آدمی باعث تبعید و دوری او از تیفئرت میگردد…
(از متن مقدمه مترجم)
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.