جریانشناسی شمنیزم-تولتک
بریدهای از متن «کاستاندا؛ دگرگونسازی دنیای ما»
کارلوس کاستاندا، انسانشناس، در آستانۀ گرفتن مدرک دکترای خود در رشتۀ مردم شناسی از دانشگاه کلمبیا [بود.]… زندگی بصورتی عادی پیش میرود که ناگهان طوفانی وارد زندگی او میشود و همه چیز را تغییر میدهد. کاستاندا نیز این طوفان عظیم را از طریق گزارشها و مشاهدات، و بواسطۀ کتابهایش به همۀ دنیا منتقل میکند و خواسته یا ناخواسته به شخصیتی جهانی و تاریخی و اثرگذار تبدیل میشود. این طوفانِ آگاهی و انرژی هنوز هم در دنیای ما موج میزند…
کاستاندا با دنبال کردن سر نخها و علائم و پس از جستجوهای فراوان با پیرمردی فرزانه، با یکی از آخرین وارثان دانش اسراری سرخپوستهای تولتک آشنا میشود… استادان اسرار، که به آنها ناوال میگویند. البته کارورزان باطنی عموماً اسم واقعی، مشخصات و آدرسهای اساتید خود را بر حسب قانونی باطنی، پنهان میدارند. دکتر کاستاندا، با دونخوانِ بیسواد آشنا میشود و سنتهای اصیل باطنی، دوباره و دوباره پدیدار میشوند؛ او خود را در حضور معلم اسرار، نادان و ناتوان مییابد. همان اتفاقی که در برخورد بسیاری از افراد ظاهراً با سواد (و با تحصیلات عالی) با گوروهای شرقی و اساتید دیگر رخ داده…
(ادامه مطلب را اینجا بخوانید)
.
بریدهای از متن «کاستاندا؛ دگرگونسازی دنیای ما»
این معرفت اسرارآمیز (تولتک)، شباهتی به مکتبهای هندی و چینی و مشابه آنها ندارد و نه حتی ارتباطی با مسیحیت. با اینحال کاستاندا و دیگر شاگردان دونخوان چنان آن را جذاب مییابند که همه چیزهای دیگر را، حتی برداشتها و اندیشههای عمیق خود را در مقابل آن رها میکنند…
این تنها دنیای ذهنی کاستاندا نیست که تغییر میکند، بلکه او عملاً با پدیدههایی مواجه میشود و چیزهایی را تجربه میکند که بیشباهت به فیلمهای علمی- تخیلی نیست، با این تفاوت که همۀ آنها واقعیت دارند… مثلاً او با نیرویی عجیب و سهمگین برخورد میکند. نیرویی که هر انسانی از طریق روشی که «بیعملی» نامیده میشود، قادر است آن را تولید کند…
ناوالها همواره آموزش دادهاند که همه چیز در زندگی انسان به اقتدار بستگی دارد. نباید قدرت ذخیره شده را جز برای هدف تعیین شده مصرف کرد، بلکه باید نیرو را از هر «زمان» گرفت و آن را به ضروریترین امور اختصاص داد…
قدرت گرفتن از گذشته، با شیوهای که مبتنی بر محو تاریخچۀ شخصی است…
از زمین، بعنوان یکی از مراکز بزرگ انرژی با فنونی مانند دفن شدن تا گردن در زمین و شفا گرفتن از این راه…
با نیروی عجیبی به نام غلطک…
نیرو گرفتن از موجوداتی که تولتکها آنها را از سنخ همزادها، متّحد و متّفق میدانند.
و نیز با رؤیا دیدن و فنون دیگر.
آنها حتی از مرگ هم قدرت میگیرند و عملی را که در مشورت با مرگ و بعنوان آخرین عمل به انجام میرسد، عملی اقتدار یافته میدانند…
– از کتاب ناگفتههای شمنیزم و دونخوان، به قلم پِریا (شباب حسامی)
(ادامه مطلب را اینجا بخوانید)
.
از کتاب قدرت سکوت
آموزشهای دون خوان درباره هنر «کمین و شکار کردن» و تسلط بر «قصد» منوط به آموزشهایش درباره تسلط بر آگاهی بودند که مبنای آموزشها بود و شامل قضایای اساسی زیر میشد:
- کیهان مجموعهای بیپایان از میدانهای انرژی است که همانند رشتههای نور است.
- این میدانهای انرژی که فیوضات عقاب نام دارد، از منبعی متناسب و تصورناپذیر منتشعشع میشود که به استعاره عقاب نام دارد.
- انسنانها نیز متشکل از تعداد بیپایانی از همان میدانهای انرژی رشتهگونهاند. فیوضات عقاب توده روکش شدهای را شکل میدهد که همچون گوی درخشانی متجلی میشود. این گوی درخشان به اندازه جسم شخص با دستهایی در پهلو گشوده، مانند تخم مرغ درخشان و غولپیکری است.
- نقطه بسیار درخشانی که بر سطح گوی جای دارد تنها گروه بسیار کوچکی از میدانهای انرژی، در درون این گوی فروزان را روشن میکند.
- به محض آن که میدانهای انرژی در این گروه کوچک نقطه درخشان را احاطه کرد و انوار خود را به میدانهای انرژی مشابه در خارج از گوی تاباند، درک و مشاهده روی میدهد. چون تنها آن میدانهای انرژی درکپذیرند که نقطه درخشان آنان را روشن میکند. این نقطه را محلی که ادراک انباشته شده و به یکدیگر میپیوندد یا به طور خلاصه پیوندگاه مینامند.
- پیوندگاه میتواند از جایگاه عادی خود در سطح بیرونی گوی درخشان به محل دیگری در روی سطح بیرونی یا در داخل گوی نقل مکان کند. از آنجا که درخشش پیوندگاه میتواند تمام میدانهای انرژی را که با آنها تماس حاصل میکند روشن کند؛ به محض آنکه به محل جدیدی حرکت کرد، بیدرنگ میدانهای انرژی جدیدی را روشن و درکپذیر و قابل مشاهده میکنند. این درک و مشاهده را «دیدن» مینامند.
- به محض آنکه پیوندگاه جابجا شد، درک و مشاهده کامل دنیای دیگر درست مانند مشاهده عادی ما، به گونهای عینی و واقعی امکانپذیر میشود. ساحر میتواند به هر دنیای دیگری برود تا در آنجا انرژی، قدرت و راهحلی برای مشکلات ویژه یا کلی بیاورد ویا با چیزهای تصورناپذیر مواجه شود.
- «قصد» نیرویی نافذ است که موجب درک و مشاهده ما میشود. این طور نیست که از چیزی خبر مییابیم چون مشاهده و درک میکنیم، بلکه در نتیجه فشار و ورود ناخوانده «قصد» آن را مشاهده و درک میکنیم.
- ساحران برای این هدف میکوشند که با حالت آگاهی مطلق دست یابند تا تمام امکانات درک و مشاهده را که در دسترس انسان است تجربه کنند. این حالت از آگاهی حتی نمایانگر نوع دیگری از مردن است.
– از مقدمه کتاب قدرت سکوت، کارلوس کاستاندا