کریشنا مورتی

جیدو

کریشنا مورتی

«زندگی واقعی در سکوت یافتنی است. در سکوت ببین و در سکوت بشنو و با ذهن ساکت زندگی کن.»

کریشنا مورتی ده‌ها سال درباره این دکترین به ظاهر ساده سخنرانی کرد و نوشت. کریشنا مورتی را بیان گویای حقیقت می‌دانند زیرا بیان او «سکوت» بود (سکوتی هوشیارانه و فعال). او توانست جهشی را در بینش باطن‌گرا و حقیقت‌جو به وجود بیاورد و تآثیر فلسفه (ضدفلسفه) او در بینش بشری ماندگار شد.

کریشنا مورتی بجای اصطلاحات مذهبی و روان‌شناسی از واژه‌های ساده و غیرتکنیکی استفاده می‌کند و از همین راه به مفاهیم عمیق‌تر میرسد. از نظر کریشنا مورتی برای درک حقیقت باید «آن چه هست» را به صورت لحظه به لحظه و با ذهنی و قلبی انعطاف‌پذیر دنبال کرد و در صورت پایدار بودن ذهن و جذمی بودن اعتقاد و داشتن تعصب و تعیین هویت، انسان از آن محروم می‌ماند. انسان نمی‌تواند با ذهن و قلب خشک «آن چه هست» را تعقیب کند.
او شما را در سفری برای دیدنی بدون رد و قبول و از جریان شکل‌گیری قالب‌های ذهنی، از ابتدایی‌ترین مسائل مثل نامگذاری و تعاریف تا ریزترین مسائل ذهنی همراهی می‌کند و گویی در لحظه و زنده کنارتان است. قالب‌ها را می‌شکند تا از پشت پرده‌های تحریف کننده‌ی ذهن‌تان به دنیا اطراف نگاه نکنید و شاید بتوانید زنده و در لحظه زندگی کنید. از راه نفی شناخته‌ها جا را برای ورود ناشناخته باز می‌کند و موانع درک آن را کنار می‌زند. از عشق، خدا و حقیقت به همین سبک و سیاق سخن می‌گوید و درک لحظه به لحظه‌ی آن‌ها را به عهده‌ی خودتان می‌گذارد.

انسان ممکن است از متن ترس‌ها توهمات و آشفتگی‌های درون خویش خدایی را متصور شود، ولی چنین خدایی غیر از آن یگانه بی‌نشان است که برون از هرگونه وهم و اندیشه است. ذهنی که اسیر تعصب و پیش داوری است نمی‌تواند در کیفیت شناخت «حقیقت» باشد. ذهنی که دانستگی را وسیله رهایی از دانستگی قرار می‌دهد هرگز از حیله  دانسته‌های خود رها نخواهد شد هرگز از محدوده آن دانسته‌ها فراتر نخواهد رفت. ذهنی که اسیر دانستگی است و دانستگی را به عنوان ابزار آزادی به کار می‌گیرد به آزادی دست نخواهد یافت.

کریشنا مورتی