قانون قربانی در سیستم روشنفکری

قانون قربانی در نظام روشنفکری

منتشر شده در نشریه تفکر متعالی، شماره چهار، تابستان ۱۳۸۵

سال گذشته در یک جلسه سخنرانی بعنوان مستمع حضور داشتم. در قسمتی از صحبت، سخنران به موضوع قربانی اشاره کرد. مضمون کلی جمله این بود که برای بدست آوردن هر چیزی باید قربانی داد، قربانی داده شده می‌بایست متناسب با نوع و اندازه خواسته انتخابی باشد. او همچنین به انواع مختلف قربانی‌ها، دلبستگی‌ها، وابستگی‌ها و تمایلات اشاره کرد. قربانی‌های اولیه مانند گاو و گوسفند و نیز قربانی‌های بزرگ تر مانند نفس و روح.

طبق گفته سخنران بزرگ‌ترین قربانی، نفس و منیت است و اگر انسان این را قربانی کند، به بزرگ ترین حقیقت ممکن نائل خواهد شد.

جالب‌ترین قسمت این صحبت آنجا بود که سخنران اذعان داشت قانون قربانی (که یکی از بنیادهای اصلی ادیان و فرهنگ‌های باطنی می‌باشد) از طرق علمی و روشنفکرانه، حتی از طریق رشته‌هایی مانند ریاضیات و فیزیک هم قابل اثبات است. بعد از بیان این نکته یکی از مستمعین با حالتی از شک و بدبینی پرسید که آیا واقعاً اثری از این موضوع در نظام روشنفکری هست؟ متأسفانه من جواب این سؤال را نشنیدم یا شاید هم اصلاً جوابی به این سؤال داده نشد.

با الهام از ایده قربانی و با تأکیدی که بعداً در ارتباط با مسئله هسته‌ای ایران، درباره آن وجود داشت، مقاله «راه حل مسئله هسته‌ای ایران، قربانی دادن» را نوشتم. خلاصه آن مطلب این بود که ایران برای جهش کردن، خاصه در موضوع پر جنبه نیروی هسته‌ای، نیازمند قربانی دادن است و این قربانی باید به دقت انتخاب شود. بعد از کمی تحلیل موضوع هم مثال هایی تاریخی ذکر شد؛ مثال‌‌هایی که نشان می‌داد هر دولت و ملتی، قبل از جهش و تحول خود، قربانی‌های بزرگی داده است. همه انقلاب‌ها بعد از قربانی دادن به ثمر رسیده‌اند درون هر پیشرفت بزرگی، یک قربانی بزرگ وجود داشته است. قربانی ژاپنی‌ها، ناکازاکی و هیروشیما بود و سپس وقوع انقلاب علمی و تکنولوژیک در ژاپن. روس‌ها با میلیون‌ها کشته به امپراطوری شوروی، به بلوک شرق تبدیل شدند. آلمان ویران شد اما از دل این ویرانی (که حکم قربانی را داشت ) آلمان بسیار مدرن امروزی سربرآورد. جنگ جهانی دوم با اروپا هم همین کار را کرد و هکذا.

بعد از این مقاله (و به تحریک سؤالی که آن شخص ماه‌ها قبل، در آن جلسه سخنرانی مطرح کرد) کمی موضوع  را در نظام روشنفکری جستجو کردم و خیلی زود با اولین رّد و نشان قانون قربانی روبرو شدم: «سیستم ژیرار»

رنه ژیرار از جمله روشنفکران و محققان برجسته‌ای است که موضوع قربانی را عمیقاً و طی سال‌های متمادی مورد بررسی قرار داده است. دکتر ژیرار از اساتید دانشگاه‌های نیویورک، جان هاپکینز و استانفورد می‌باشد. از جمله کتاب‌های او «خشونت و تقدس» و همچنین «چیز‌های پنهان از زمان آفرینش» می‌باشد. این کتاب‌ها در زمان انتشار خود، موجی از شگفتی را در محافل روشنفکری پدید آوردند. ژان مارک دومناک او را «هِگل مسیحیت» لقب داد. اما از طرفی کلیسا وی را به شدت مورد انتقاد قرار داد و تا مرز تکفیر پیش رفت.

در ابتدای کار، رنه ژیرار به قصد نشان دادن منشاء عالی تمدن‌ها تحقیقات‌اش را با تجزیه و تحلیل اسطوره‌ها آغاز کرد اما در نهایت و بعد از گذشت ده‌ها سال، ژیرار حاصل تحقیقات خود را در قالب نظریه‌ای با عنوان «‌سیستم ژیرار» ارائه نمود.

سیستم ژیرار دارای سه اصل کلی است:

یک: همه جوامع بشری بر اساس خشونت بنا شده‌اند.

دو: پایه همه فرهنگ‌ها، مناسک و آیین‌های مذهبی است.

سه: ظهور منجی الهی، بنیادهای پیشین را متحول کرده و عشق را جایگزین آن نموده است.

ژیرار می‌گوید خشونتی که جوامع بر اساس آن بنیان نهاده شده‌اند، به دلیل تعرض و تهاجم بی‌دلیل نیست بلکه مبنای این خشونت میل انسان به همانندی است. ما همان چیزی را می‌خواهیم که دیگری می‌خواهد و همان چیزی را آرزو می‌کنیم که او آرزو دارد. وقتی که همه یک چیز مشابه  همدیگر را می‌خواهند، نقش‌های اجتماعی که قاعدتاً باید با همدیگر تفاوت داشته باشند، مشابه هم می‌شوند. در نتیجه این مشابهت (به دلیل رقابتی که برای تحقق آرزوهای خودخواهانه به راه می‌افتد) در جوامع بحران بوجود می‌آید که این نیز به نوبه خود منجر به خشونت می‌گردد. مشکل جوامع از همین جا آغاز می‌شود و آن در نظم دادن به میل همانندی، رقابت و خشونت ناشی از آن است. این مشکل چگونه حل می‌شود؟ چگونه می‌توان این خشونت و بحران را تحت نظم در آورد؟ کشف مهم ژیرار می‌گوید: فقط از طریق قربانی دادن. مطابق کشف او: در طول تاریخ (و هزاران واقعه تاریخی) عبور از این بحران و خشونت، با منحرف کردن آن به سمت یک نقطه خاص انجام شده است  و آن نقطه خاص عموماً قربانی کردنِ کسی است که همه گناهان بر گردن او می‌افتد. کسی که با قربانی کردن‌اش، بحران فروکش می‌کند و خشونت خاتمه می‌یابد.

ژیرار علاوه بر استدلال‌هایی که از منظرهای مختلف ارائه می‌دهد، قانون قربانی را در بسیاری از وقایع تاریخی و مکتوبات کهن بازیابی می‌کند. این موضوع (قربانی) با وضوح و تأکید تمام در متون باستانی وپژوهش‌های باستان شناسانه نیز به چشم  می‌خورد. بسیاری از ادیان، قانون قربانی را برای تداوم وحدت اجتماعی و البته به عنوان یک آیین پایه‌ای دنبال کرده‌اند. در ادیان، قربانی می‌توانست کفاره گناهان باشد و شخصی را از مجازات مرگ برهاند یا اینکه قربانی سلامتی باشد، و موجب  دفع بیماری و مرگ از قربانی‌کننده شود….

تاریخ بشر پر از اتفاقاتی است که نشان می‌دهد بحران ها، خطرات بزرگ و اغتشاشات اجتماعی با اجرای قانون قربانی، پایان یافته است. [توجه کنید که این مطالب حاصل کشفیات یک روشنفکر معروف است نه یک مبلغ مذهبی یا یک روایتگر تاریخ] شواهد تاریخی نشان می‌دهند که جوامع کوچک و بزرگ برای تحقق خواسته‌های خود، متوسل به آئین قربانی شده‌اند و البته این آیین دارای شرایط مخصوص به خود است. قربانی باید دقیقاً مطابق آیین قربانی، اهداء شود. یکی از این شرایط، چگونگی انتخاب قربانی است. مطابق سیستم ژیرار، قربانی مورد نظر، می‌بایست متفاوت از سایرین باشد بگونه‌ای که همین تفاوت و شاخص بودن، معرفی از قربانی باشد. او نشانه های خاص خود را دارد که این نشانه‌ها وی را از سایرین جدا می‌سازد. مجازات‌کنندگان می‌بایست به گناهکار و مقصر بودن قربانی اعتقاد داشته باشند و محکومیت او را محکومیتی واقعی و قطعی بدانند.  بعبارتی، نباید ازدیدگاه مجازات‌کنندگان، قربانی بی‌گناه باشد…

مطابق کشف رنه ژیرار، همه تمدن‌ها بر مبنای ادیان استوارند و البته قانون قربانی، بنیادی‌ترین قانون ادیان است. لزومی ندارد که قربانی حتماً مقصر و گناهکار باشد، آنچه لازم است، ناآگاهی قربانی کنندگان از معصومیت و بی‌گناهی قربانی خود است. ژیرار می‌گوید هر چقدر بی‌گناهی قربانی مشهودتر باشد، خشونت بی‌معنی‌تر جلوه  می‌کند و بر همین اساس به قربانی شدن مسیح با هدف پایان خشونت در جهان اشاره دارد!!…

اینها نظرات دکتر ژیرار، روشنفکر معروف و جنجال برانگیز فرانسوی بود که آن را به عنوان دیدگاهی روشنفکرانه درباره موضوعی که ظاهری صرفاً مذهبی و آیینی دارد، ذکر کردم. اما نتیجه‌هایی که می‌توانیم  درباره وضعیت امروزِ ایران و جهان از آن بگیریم:

بر اساس سیستم ژیرار که سیستمی علمی و مورد قبول است می‌توانیم اینطور نتیجه‌گیری کنیم که برای عبور از بحران‌های اجتماعی، ما ناچار به دادن قربانی هستیم. اگر بتوانیم این قربانی را به دقت انتخاب کنیم و آن را به درستی عرضه نماییم عبور از بحران ممکن می‌شود و اغتشاش فرو می‌نشیند. اما اگر این قربانی آگاهانه انتخاب نشود، عبور از بحران و پایان خشونت، خودبخود، قربانی خود را خواهد گرفت.

برای بازگرداندن تعادل به سیستمی که تعادل خود را از دست داده است، ما ناچاریم که بخشی از دارایی سیستم را قربانی کنیم. هر چقدر این بی‌تعادلی و خشونت بیشتر باشد، قربانی ما باید بزرگ‌تر باشد. خواسته بزرگ‌تر، قربانی بزرگ‌تر می‌خواهد.

دوباره همان گفته چند ماه پیش را تکرار می‌کنیم. عبور موفق ایران از بحران هسته‌ای، بدون قربانی دادن ممکن نیست. رشد جهشی ایران به شدت نیازمند یک قربانی بزرگ است و اگر این قربانی را خودمان انتخاب نکنیم و از طرفی هم بر جهش خود اصرار داشته باشیم، خودبخود آن را خواهیم داد. تبدیل شدن ایران به یک قدرت فرا منطقه‌ای و یاحتی یک شبه ابرقدرت اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی بدون دادن یک قربانی متناسب امکان‌پذیر نخواهد شد. قدرت هسته‌ای فقط حق مسلم ما نیست، قدرت هسته‌ای نیاز ماست و بلکه (به نظرم) حیات شرافتمندانه و با عزت فرهنگی، اقتصادی و سیاسی ما، به آن وابسته است. پس انرژی هسته‌ای نه تنها حق حیاتی (و نه صرفاً حق مسلم‌مان) است بلکه آن، نیاز حیاتی ماست. حالا که این موضوع روشن است ما قیمت آن را باید بپردازیم و این قیمت همان، قربانی است.

نویسنده: پِریا (شباب حسامی)