پیوند تمدن‌ها

پيوند تمدن‌ها و نزديکی اديان

يکی از اتهاماتی که دربارۀ ما مطرح می‌شد اين بود که ما می‌خواهيم اسلام را با اديان ديگر و بويژه دين مسيحيت و يهود تلفيق کنيم. طرح اين اتهام عللی داشت و مثل بخش اعظم شايعات كه بی‌پايه و كذب بودند، چندان بی‌اساس نبود.(۱) يکی از علل به وجود آمدن چنين اتهامی محتوای دو سخنرانی عمومی از بنده بود.

«عده‏‌ای به سوی قله روان شدند، همه از يک جهت بالا نرفتند. بعضی از غرب كوه و بعضی از شرق كوه و بعضی از نقاط ديگر. اندكی از آنان به قله رسيدند و بسياری در بالا رفتن تا دامنه‏‌ها و صخره‏‌ها موفق شدند. در آخر هر كس شرحی از صعود خود را بيان كرد. عجيب نيست كه اين شرح‏‌ها به هم شبيه‏‌اند. همه آنها به زبان‌های مختلف درباره يک حقيقت گفتند. گرچه روش‏‌های‌شان گاهی با يكديگر متفاوت بود اما منظور همه صعود بود و به قله رسيدن. و اين چنين، روايت‌های گوناگونی از حقيقت و اسرار حق پديدار شد كه همه به هم شبيه‏‌اند.»

مخاطبان ما از اقشار و اديان مختلف بودند بنابراين در حرف‌هايم علاوه بر آيات قرآن به آيات کتاب مقدس، انجيل، گيتا و کتب مقدس اديان ديگر هم اشاره می‌کردم و اين رفتار مولد اين تصور بود که نکند ما می‌خواهيم اديان را با هم تلفيق کنيم. دليل ديگر آن مأموريت رسمی و آشکاری بود که ما در شرح وظيفۀ بسياری از مراکز و موسسات و تشکل‌های وابسته تعريف کرده بوديم. طوری که يکی از خطوط شرح وظيفۀ اکثر اين مراکز و افراد، نزديکی اديان مختلف بويژه اديان بزرگ و مذاهب درونی آنها به همديگر بود. در تعدادی از جلسات عمومی هم به تدريج به همين موضوع پرداختيم. واحد متمرکزی هم براي آن فعال شد. يك مركز راهبردی براي نزديكی اديان و مذاهب به يكديگر. اين مركز در كنار مراكز راهبردی ديگر فعال شد. واحدهایی مانند مركز راهبردی بررسی فرقه‌ها و جريانات معنوی…

بر اساس اين رويکرد ما عموماً از اشتراکات اديان حرف می‌زديم تا از اختلافات؛ و واقعاً اشتراکات اديان برای کسانی که مي‌خواهند ببينند، آنقدر زياد است که با اختلافات اندک ميان آنها قابل مقايسه نيست. کتاب‌هایی هم که موسسات ما چاپ مي‌کردند مربوط به معلمان همۀ اديان بود. اسلام، مسيحيت، يهود، هندوئيسم و بوديسم. 

تلاش هم کرديم با ديگر واحدهایی که در ايران و كشورهای ديگر در اين باره فعاليت می‌کنند، همکاري داشته باشيم اما متأسفانه چون مبناي عمل اکثر آنها پول و کار اداری بود، تلاش‌هایی مرده و عقيم و کم اثر به نظر می‌رسيدند. ضمن اينکه آنها به ما به چشم بدبينی نگاه می‌کردند. باورشان نمی‌شد که جمعی بيايند و بدون اينکه از جایی پول يا دستور گرفته باشند و به دولتی وابسته باشند، در زمينۀ نزديکی اديان کار کنند. 

«تعامل (…) ميان اسلام و يهود و مسيحيت می‌تواند بسياری از مسائل جهان امروز را حل کند زيرا ريشه اکثر مسائل جهانی در اختلافات ايدئولوژيک است.»

در همان سال‌های اول(۲) وقتي نظريۀ برخورد تمدن‌های هانتينگتون را شنيدم، نظريۀ ازدواج تمدن‌ها را مطرح کردم. اما اين نظريه به محض مطرح شدن خود با آنکه در محدودۀ کوچکی در حد يکی دو سخنرانی طرح شده بود واکنش‌های شتابزده‌ای را با خود به همراه آورد. اين فقط يک نظريه دربارۀ آيندۀ تمدن‌ها و دربارۀ راه حل مسائل تمدنی، فرهنگی و دينی امروز بود در کنار نظريه‌های ديگری که بنده مطرح کرده بودم اما ما سازوکارهای منظمی را برای تحقق نظريۀ ازدواج تمدن‌ها [پيوند تمدن‌ها] راه‌اندازی نکرديم بلکه اين را روندی می‌دانستيم و هنوز هم می‌دانم که به تدريج و خودبخود محقق خواهد شد. اين چيزها تدريجاً زمينۀ اين اتهام و شايعه را به وجود آورد که ما قصد داريم اديان مختلف را يکی کنيم. می‌گفتند ما اسلام مسيحی [مسلمانان مسيحی]، اسلام يهودی، اسلام آمريکایی و غربی و اسلام هندویی و بودایی و شرقی را مي‌خواهيم راه‌اندازی کنيم اما اين اتهامات دروغ بود. 

منبع: کتاب آمین (خدا با من است)، جلد اول، از فیلم گزارش مستند از زندگی ايليا «ميم»

پی‌نوشت:

۱- «مذهب نیروی بزرگی است .تنها نیروی محرکه جهان. اما شما بایستی دیگران را از طریق مذهب خودشان به حرکت وادارید نه از طریق مذهب خودتان.» برناردشاو

«تمامی مذاهب به يك نقطه اشاره می‌كنند كه آن خداوند است. بنابراين از هر مذهبی كه متابعت و پيروی كنيد سرانجام به خدا می‌رسيد، ساناتانادارما (مذهب جاويدان) است. اين مذهب از زمان خلقت وجود داشته و زمان آغازين آن مشخص نيست. ساناتانادارما همانند يک اقيانوس بزرگ است كه هر كشوری آمده و كانال آبی را بنابر احتياج خود و اهدافش حفر كرده است… تا اين زمان مردم تنها دانش شناخت كانال‌های خود را داشته‌اند؛ اما حالا خداوند به ما نشان می‌دهد كه ما فقط حباب‌های روی كانال آب نيستيم بلكه حباب‌های اقيانوس عظيم هستيم. تا زماني كه فرديت خود را نگه داريم به شكل حباب ديده‌ می‌شويم و هنگامي كه محو و نابود شويم، با اقيانوس يكی هستيم.» باباجی

«روح مذهب متعلق به هيچ زمان و مكان خاصی نيست. به اندازه خدایی كه از او صحبت می‌كند نامحدود است و خورشيد آن برفراز همه گل‌های كريشنا و مسيح و همه قديسان و حتی گناهكاران می‌درخشد و امكان نامحدودی براي توسعه دارد. به واسطه آزادگی خود، همه انسان‌ها را در آغوش لايتناهی خويش می‌پذيرد. روح مذهب الوهيت نهفته در همه زنان و مردان را به رسميت می‌شناسد و هدف اصلی و قصد نهایی آن ياری رساندن به انسان‌ها در درک طبيعت راستين و الهی خويش است.» ویوکاناندا

۲- اشاره به ۲۵ سالگی تا ۳۰ سالگی