دو لوح و سینطارا (۲)
۱. وقتی دو لوح به هم میرسند، امکان اتفاقی بزرگ است و وقتی دو لوح به همدیگر متصل میشوند، معجزهای (در زندگی انسان) رخ میدهد. این یکی از تعلیمات ریشهای در شاخهها (البالا) ست و هزاران سال است که در بسیاری از مکتبهای باطنی و کتابهای اسراری و بالایی مورد تأکید قرار گرفته است. اگر همه مثالها و مصادیق قانون لوح را از همه کتابهای باطنی و اسراری جمعآوری کنیم احتمالا از «تعداد سنگهای خانه خدا» بیشتر میشود.
۲. و این دو لوح در زندگی انسانها متفاوت است و یکسان نیست. به عبارتی هر کس ۲ لوحیهای خودش را دارد و از طرفی این ۲ لوح، به ۲ عدد لوح ختم نمیشود بلکه در کل زندگی چه بسا این دو لوحیها بارها تکرار شوند.
۳. قانون اسراری و استتار شده دست راست در یک بُعد اصلی خود از دو لوح میگوید؛ لوح چپ و لوح راست… این مرتبط است با همان اصل اسراری شمس و قمر (خورشید و ماه) که در تقریباً همه مکتبهای باطنی و ادیان دیده میشود… و در آن پیش از معجزه تبدیل عصا به مار خداوند از موسی(ع) میپرسد آن چیست که در دست راست خودداری… تأکید بر دست راست و تفکیک آن از دست دیگر چه حکمتهایی میتواند داشته باشد…
۴. در بسیاری از تفاسیر باطنی و تفسیرهای شفاهی و سینه به سینه، عیسی و ایلیا را دو لوح میدانند و البته در بعضی دیگر، به جای ایلیا شاگرد او یعنی الیشع را به عنوان لوح اول توصیف میکنند و نشان میدهند که عیسی، به نوعی همان الیشع با همان معجزات قبلی است که در [عهد] جدید در قالب عیسی ناصری ظاهر شده و پیش از این هم مسیح در قالب الیشع و قبل از آن در قالب ایلیا آشکار شده است… در قرنهای گذشته و البته در حال حاضر هم قوم یهود عمدتاً بر این اعتقاد هستند که مسیح آخرزمان (ماشیح) همان الیاس است که دوباره باز میگردد… در اینجا منظور، دو لوحِ الیاس (الیسع) و عیسی بود.
۵. انقلاب بزرگ زندگی موسی در نوزادی، عبور او از رودخانه نیل است که پر از تمساحها و موجودات خطرناک است. اگر این را لوح اول بگیریم، لوح دوم باز هم همانند همین است اما چند ده سال بعد رخ میدهد. موسی باز هم از رود نیل اما این بار همراه با مردمش (قوم بنی اسرائیل) عبور میکند…
خداوند در لوح اول موسی را (در نوزادی) از آب نجات میدهد، از نیل به دست فرعون میرساند و او به عنوان فرزندش موسی را میپذیرد. این معجزهای ملایم است (و سنگین نیست) چون موسی در گهواره است و احتمال اینکه نجات پیدا کند از جنبهای منطقی غیرممکن نیست (با اینکه بعید است) اما سالها بعد معجزه بزرگ (که بسیار سنگین و عجیبتر است) ظاهر میشود و این بار آبها باز میشوند و راهی را باز میکنند تا یک ملت همراه موسی از آن عبور کند؛ دو لوحی که به هم رسیدهاند و معجزه بزرگی که ظاهر شده. (مراجعه به متون سینطارا).
حضرت علی(ع) ذوالفقار را دارد. سر این شمشیر با شمشیرهای دیگر متفاوت است. سر آن از وسط باز شده. اگر این را به عنوان لوح اول بگیریم، لوح دوم در زمانی آشکار میشود که سر خود حضرت علی(ع)، فرق سر او، ضربه میخورد و باز میشود؛ شبیه به ذوالفقار، و بنابراین دعای بزرگ او درباره شهادت (که بعد از پیامبر اسلام(ص) این از دعاهای اصلی اوست) واقع میشود و او در توصیف این تحقق آرزو و اجابت دعا میفرماید: «به خداوند قسم که خوشبخت (رستگار) شدم». (مراجعه به متون سینطارا)
۶. ماجرای موسی و نجات یافتن خودش از آب در واقع بیانگر قسمتی از سینطارای او هم هست و این نشان میدهد که چه اتفاق بزرگ دیگری در زندگی او رخ خواهد داد و سایر موارد مشابه هم که به عنوان دو لوح ذکر شدند، در واقع جنبههایی از سینطارای زندگی آن افراد هستند.
۷. ابراهیم(ع) لوح اول را درباره فرزندانش (به عنوان پدر امتها و ملتها) میگیرد اما او فرزندی ندارد. پس لوح اول را نه از طریق همسرش بلکه بواسطه کنیزش (که بعداً همسر او میشود) میگیرد. اسماعیل متولد میشود و بعد از مدتها لوح دوم میآید. اسحاق فرزند ساره که البته سالخورده شده و چنین تولدی از ابعاد مختلف معجزه است و از جنبههایی (به علم و امکان آن زمان) شبیه غیرممکن، رخ میدهد. (سینطارا)
۸. قرآن طی سالهای متمادی و بویژه ناظر بر جنگها، تجربهها، ازدواجها و روابط و اتفاقات مختلف زندگی محمد رسول الله(ص) نازل میشود اما این را همه میدانیم که به نوعی دیگر قرآن در لحظهای یا لحظاتی یا شبی (شب قدر) بر پیامبر اسلام(ص) نازل شده است… آیا میتوانیم بگوییم که برای دانستن و یافتن قرآن باید این دو قرآن را با هم داشت؟ یعنی قرآن لحظهای (که تمام آن در لحظهای است) و قرآن تدریجی و تبیینی.
۹. در شاخهها (البالا) و برخی از مکتبهای باطنی دیگر میگوید بدون دو لوح اتفاق بزرگی نمیافتد و هر معجزهای نیاز به (حداقل) دو لوح دارد. در کالاحم و سینطارا (…) همین واقعیت به شکلهای دیگری گفته شده است… مارپیچ دیانای هم بیانی دیگر از همین دو لوح و دو ستون است که البته تفاوتهای دو لوح و دو ستون توضیح خود را دارد…
۱۰. در زندگی هر انسان ممکن است دوستونهها، دو لوحیها و کالاحمهای متعددی وجود داشته باشد که اتصال درست آنها به همدیگر میتواند در آن زاویه (و موضوع)، اتفاقی فوقالعاده و معجزهای را (به نسبتها و شدتهای مختلف؛ از خیلی کم تا خیلی زیاد) رقم بزند؛ و بر خلاف تصور اولیه، این دو لوحها و دوستونههای کالاحمی محدود به یک یا یکی دو مورد نمیشود… در مثالهایی هم که در اینجا بازیابی کردیم میتوانیم دو لوحها و ابعاد سینطارایی متعددی را پیدا کنیم. مثلاً با اینکه اسماعیل و اسحاق دو لوح و کالاحم بودهاند اما به عنوان مثال (در لوح دیگر) ابراهیم دهها سال گوسفند قربانی میکند (لوح اول) تا زمانی که وقت لوح دوم یعنی قربانی فرزندش میرسد و اینجاست که معجزه رخ میدهد و قوچ آسمانی ظاهر میشود و قربانی میشود؛ و بنابراین تاریخ بشر تغییر مسیر میدهد.
۱۱. اما آیا وجود دو لوح در زندگی هر انسانی، تضمین کننده یک اتفاق بزرگ و معجزهوار است؟ خیر، چون در اینصورت زندگی همه انسانها پر بود از معجزات بسیار. این دو لوح باید به همدیگر برسند و به واسطه «قوس» به همدیگر پیوند بخورند (کالاحم) تا معجزه رخ دهد؛ و متأسفانه این اتفاق کمتر رخ داده و میدهد…
از کتاب نون والقلم (درسهایی دربارۀ سینطارا و روشهای رقمزنی تقدیری)
نویسنده: پِریا (شباب حسامی)