معجزهشناسی (۸)
معجزهشناسی و آشنایی با روشهای معجزهآسا (قسمت هشتم)
در این درس میخواهیم بیشتر با کاربردهای (کوچک یا ریز و ذرهای) معجزات و اعمال خارقالعاده آشنا شویم. وقتی معجزات و وقایع خاص و بالایی را بررسی میکنیم، احتمالا چه نوع نکاتی را از آنها میتوانیم استخراج کنیم؟ بنابراین بهتر است اول به گذشتهها نگاهی کنیم و ببینیم محققان باطنی در این باره چکار کردهاند؟ در این درس نمونههایی از کاراییها و کاربردهایی که محصول تفکر و تحقیق پیرامون معجزات و اعمال خارقالعاده بوده است را ذکر میکنم.
۱. تایشی و همچنین چیکونگ ورزشهایی معنوی – باطنی و نیز رزمی (هستند) اما قرن ها بعد و در زمان ما این ورزش که نوعی از روشهای خارقالعاده بوده، به شیوههایی برای بهبود زندگی جسمی و افزایش فاکتورهای سلامتی و طول عمر تبدیل شده است… مراکز چی کونگ و تای چی و مشابه حتی به درمان برخی از بیماریها هم میپردازند…
۲. برخی از دراویش در نقاط مختلف افریقا و مناطق دیگر وجود دارند که براساس نوعی از پرستش که در کتاب مقدس آمده است و ریشه آن در اصل یهودی است، ذکر خدا را میگویند… آنها با حالت شادی و با طبل و دف (همانطور که در کتاب مقدس گفته شده) اسم خدا را میگویند و در میدانی دایرهوار میچرخند… سپس در مرکز دایره معجزاتی ظاهر میشود که البته کاربرد آن برای جهان ما، لااقل این است که به نیروی ذکر و ایمان و عمل به آیینهای اینچنینی ایمان بیاوریم. آنها چاقوها را در بدن فرو میکنند، شمشیرها را از جسم خود عبور میدهند، تیغها و مارها را میخورند و … و به دلیل نیروی میدان دچار مرگ یا هیچ آسیب دیگری نمیشوند… برخی از محققان با آنالیز و تحلیل این آیین به نتایج جالبی رسیدند و تکنیکهای جدیدی را طراحی کردند که در جای خود توضیح داده شده.
۳. کاستاندا نوعی از رقص روح، که آن را تنسگریتی مینامند، عمومیسازی می کند و برای آن اثرات متعددی را قائل است. اما کمترین تأثیر تنسگریتی که تبدیل یافته قسمتی از روش رقص روح شمنان کهن و ناوالهای قدیم است، افزایش انرژی فردی است که کاروزران تنسگریتی درباره آن گزارش کردهاند…
۴. هیپنوتیزم طی تاریخچهای که ذکر شد (به کشف عمومی رسید)، و بهرهبرداری از آن در زمینه های مختلف زندگی بشری از پزشکی (مدیکال هیپنوتیزم) گرفته تا امور جاسوسی و امنیتی شکل گرفت، اما ریشه همین هیپنوتیزم هم با اینکه پدیدهای ساده و ابتدایی است، در واقع معجزات و اعمال خارقالعاده بوده است.
مختصری از داستان هیپنوتیزم اینطور است: در شرق یکی از روشهای روحگرا که در قرون گذشته وجود داشته، خیرهنگری بوده است. روش خیرهنگری، اسمها و اقسام گوناگونی دارد اما در ظاهر شبیه به هم هستند. فرد بصورت خیره، ممتد و متمرکز به یک نقطه یا یک چیز نگاه میکند. اما این فقط یک جزء از کل ساختار روشهای خیرهنگری است که در شرق با کلمات مدیتیشن، خلسه، ذن و اسامی دیگر شناخته میشوند…
وقتی غربیها در شبه قاره هند با پدیده خیرهنگری آشنا شدند، صرفاً با استفاده از ظاهر این روش، به پدیدههای جدیدی دسترسی پیدا کردند. از جمله به هیپنوتیزم و از جمله توسط یک کشیش ساختارشکن. «آبه فاریا» کشیش پرتغالی یکی از اولین کسانی بود که توانست از روش خیرهنگری در غرب استفاده کند. او این را از مرتاضان و یوگیهای هندوستان آموخته بود. افراد دیگری بعداً توانستند این جزء کوچک از روشهای خیرهنگری را بصورت علمی شده و در قالب روشی که هیپنوتیزم نامگذاری شد، مورد استفاده قرار داده و آن را به ابزاری در حوزه پزشکی، روانکاوی و روانپزشکی (مدیکال هیپنوتیزم)، و حتی حوزه های نمایشی (هیپنوتیزم نمایشی) تبدیل کنند.
دکتر جیمز برید، پروفسور برنهایم و عدهای دیگر، هر یک در راستای این علمی و کاربردیسازی تلاشهای زیادی کردند.
۵. انالپی بخش زیادی از متدهای کلامی خود را، از آنالیز عملکرد جادو درمانگران قدیمی و نیز افراد مشهور و مرتبط با حوزه هایی مانند مشاوره (در این زمان) کسب می کند… مهمترین رکن NLP، شبیهسازی است. از طرفی عمل همانندسازی پایه اصلی یکی از دو شاخه رسمی جادوگری و ساحری کهن است. در شیوه جادوی هومیوپاتیک یا جادوی تقلیدی (در مقابل جادوی مسری یا میمیک) مبنای کار، تقلید و شبیه سازی است که هزاران سال است همراه با خرافات و توهمات فراوان مورد استفاده قرار می گیرد و البته اگر همه چیز جور باشد، و اصلها و فرعها و جزئیات هماهنگ با هم باشند هر اتفاقی ممکن است رخ دهد.
۶. دکتر فرانتس آنتوان مسمر با مطالعه و بررسی معجزات و اعمال خارقالعاده متوجه چند موضوع مهم شد. از بقیه که بگذریم، یکی از آنها حرکات دست و عصا در معجزات برخی از پیامبران و جادوگران بزرگ بود. صحنه یا تصوّر حرکات چوبدستی بزرگان روحی، پیامبران، جادوگران و ساحران را بارها در داستانها و فیلمها دیده ایم و به خاطر داریم. حتی شعبدهبازان برای اینکه به نمایش خود جلوه بدهند، مشابه آن حرکات دست و چوبدستی را تقلید می کنند… مسمر اصالت زیادی برای این حرکات قائل شد و معتقد بود که این حرکات دست و عصا میتواند سیالههای انرژی را جابجا کرده و منطقه آن را در بدن سوژههایش عوض کند (…) غافل از اینکه اصالت با چیز دیگری بود. بعدها بسیاری از رهبران و حتی دیکتاتورها هم از این نکته استفاده کردند و کرده بودند که مشهورترین آنها (در دوران معاصر) حرکات دست آدولف هیتلر بود. برخی از محققان معتقدند که او میتوانسته با استفاده از این حرکات دست و ترکیب آن با عناصر دیگر، تأثیرگذاری عمیقی بر مردم آلمان و دیگر بینندگانش در اروپا و امریکا بجا بگذارد. و فراموش نکنیم هیتلر مطالعات زیادی در علوم غریبه و موضوعات اینچینینی داشت. دکتر فرانتس آنتوان مسمر بر اساس همین نکته، تعداد زیادی از حرکات دست را با اتکاء به نوشتهها و یافتههای گذشتگان طراحی کرد و اینها به پاسهای مغناطیسی مشهور شدند. پاسهایی (حرکات دست) برای خواباندن، بیدار کردن، ایجاد بحران و حتی شفابخشی و قصدهای دیگر؛ همچنین حرکاتی با استفاده از چوبدستی و ضربههای آن. اکثر بررسی کنندگان کارهای دکتر مسمر بعداً کارهای او را غیرعلمی و غیرقابل دفاع دانستند، با اینحال مسمر موفق شده بود هزاران نفر را با همین روش در خواب مانیتیزمی قرار دهد و درمان کند. دکتر مسمر بعنوان بنیانگذار مکتب مسمریسم که یکی از مکاتب مانیتیزم است، شناخته می شود. البته خطوط اصلیتری هم در تفکرات مسمر وجود داشت مانند سیالههای انرژی، اصالت و اثر مغناطیس و … که در این اشاره مختصر به آنها پرداخته نشده است. مکتب مسمر تأثیر زیادی بر دیگر مکتبهای اسپریتیزم و روحگرایی گذاشت. بعدها افرادی نظیر زیگموند فروید اظهار نظرهای عجیبی درباره او کردند. از جمله اینکه فروید، یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین متفکران قرون اخیر، او را پدر روانشناسی و روانپزشکی جدید و حتی بنیانگذار واقعی پسیکانالیزم نامید. فروید که خودش پدر و بنیانگذار روانکاوی و روانپزشکی بود.
۷. …
از کتاب علوم باطنی الاهیسم (جلد چهارم: کالبدشکافی پدیدههای باطنی)
نویسنده: پِریا (شباب حسامی)