سایکومتری

سایکومتری، ادراک زبان اشیاء

احساسات شخص به ‏شیئی که به وی تعلق دارد منتقل می‌شود. و از طرفی آن شیٔ همانند یک تلویزیون به دریافت و انتقال آنچه در اطرافش می‏‌گذرد، می‌‏پردازد.

آیا تاکنون برای‌تان اتفاق افتاده کسی یا چیزی را لمس کرده باشید و در اثر لمس آن، نوعی اطلاعات مثل احساس یک سری تصاویر و یا کلمات دریافت کرده باشید؟ آیا تاکنون برای‌تان پیش آمده به یک مغاره عتیقه‌فروشی رفته و با برداشتن اشیایی، مطالبی را در مورد مکان‏‌هایی خاص احساس کرده باشید؟ در این نوع شرایط شما در حال سایکومتری هستید.

سایکومتری هنر درک و دریافت ارتعاشات اشیاست. بعضی اوقات به این هنر، تماس فراروانی هم می‏‌گویند. با استفاده از این توانایی می‏‌توانید از تاریخچه اشیا و افرادی که آن شی‏ء را لمس کرده‌‌اند مطلع شوید. با وجودی که بیشتر مواقع، از این توانایی برای کسب اطلاعات گذشته استفاده می‏‌کنند، گاهی هم از آن، برای کسب اطلاعاتی در زمان حال، جهت یافتن افراد گمشده، مدد می‌گیرند. شخصی که می‌خواهد کار سایکومتری انجام دهد باید شی‏ء و یا وسیله‌ای را که در تماس با فرد گمشده قرار داشته (که معمولاً لباس فرد گمشده است)، لمس کند. برخی دیگر از اشیای شخصی که برای سایکومتری انتخاب می‌شوند عبارتند از: دستبند، گردن‏بند، گوشواره و ساعت.  هر کدام از این وسایل، اطلاعاتی درباره افکار، حالات احساسی و وقایع زندگی مالک اشیا در اختیار فردی که به کار سایکومتری می‏‌پردازد، قرار می‏‌دهد. از طریق سایکومتری نه تنها می‏‌توان در مورد افکار، احساسات، عقاید و اتفاقات زندگی شخص مورد نظر اطلاعاتی به دست آورد، بلکه می‌توان اطلاعاتی در مورد عکس‌العمل‏‌ها و برخوردهای وی کسب نمود.

سایکومتری، نوع خاصی از روشن‌بینی

در سال ۱۸۴۲ «جی.آر.بوکانان» (J.R.Buchanan) برای اولین بار اصطلاح سایکومتری را مطرح و مورد استفاده قرار داد. او در خلال آزمایشاتش در «مدرسه پزشکی سین سیناتی» متوجه مسئله سایکومتری شد.

سایکومتری از ریشه یونانی “pschic” به معنی روح و “metron” به معنی اندازه گیری گرفته شده است؛ معنای کلی آن «سنجش روحی» است.

برخی بر این باورند که سایکومتری به نوعی با آنیمیسم اعتقاد به عالم روح و تجسم ارواح مرتبط است. آنها اعتقاد دارند تمام اشیا، یک زندگی درونی دارند که آنها را قادر می‏‌سازد اثراتی را دریافت و یا منتقل نمایند، یعنی احساسات شخص به جسمی که به وی تعلق دارد منتقل می‌شود. آن جسم همانند یک تلویزیون به دریافت و انتقال آنچه در اطرافش می‏‌گذرد، می‏‌پردازد. در واقع هر شی‏ء دو بعد دارد، یکی بعد مادی و دیگری بعد غیرمادی. بعد غیرمادی شی‏ء همان هاله و انرژی نامتجلی و الگوی اولیه آن است. هنگامی که شخصی شی‏ء را لمس می‌کند حالات روانی او در هاله شی‏ء که قابلیت تأثیرپذیری هم دارد، ضبط می‏‌گردد.

دو طریق سایکومتری

در نوع اول، شخص مورد نظر یک مدیوم واسطه است و از طریق ارتباط با یک روح عمل سایکومتری را انجام می‌دهد. در این نوع بعد از آنکه مدیوم شی را لمس کرد، اطلاعاتی که توسط هاله مدیوم دریافت شده‏‌است، توسط روح برای مدیوم تفسیر می‌گردد و یا اینکه روح مرتبط، سطح آگاهی مدیوم را به گونه‌ای تغییر می‌دهد که مدیوم خود بتواند اطلاعات مورد نظر را دریافت کند.

در نوع دوم، شخص روشن‌بین خود دارای این توانایی است که اطلاعات دریافت شده توسط هاله‏‌اش را با تغییر در سطح آگاهی خود، برای ذهن خودآگاهش قابل درک و تفسیر کند.

درک و تفسیر اطلاعات ثبت شده در هر شی‏ء، گاه به صورت دیدن وقایع، گاه به صورت احساسی که صاحب شی‏ء داشته مثل احساس سرما، گرما، درد، غم و خوشحالی و گاه حتی به صورت شنیدن صداهایی انجام می‏‌گیرد. این روش بحث‏ برانگیز در دهه‌های پس از جنگ جهانی دوم و در ادامه موفقیت و شهرت فراروان‌شناسان عمومیت پیدا کرد.

در طی تاریخ، پیشگویان و گمانه‌‏زنان بسیاری سعی داشته‌‏اند محل افراد گمشده را تعیین کرده و به حل مسائل جنایی کمک کنند. در طی جنگ جهانی اول و پس از آن در اروپا، کارآگاهی فراروانی مورد استفاده قرار می‏‌گرفته است. در سال ۱۹۲۵، پدیده آورنده «شرلوک هولمز» یعنی «سر آرتور کونان دویلی» (J.R.Buchanan)، پیش‌بینی کرد که کارآگاهان نسل‌‏های آتی یا روشن‏‌بین خواهند بود و یا از روش‏‌های روشن‌‏بینی استفاده خواهند کرد. در اواحر قرن بیستم، صدها فراروان‌شناس در آمریکا، انگلیس و اروپا علیرغم موفقیت‏‌هایشان، به شکلی نامنظم با پلیس همکاری دارند.

منبع: عبید، رئوف؛ انسان روح است نه جسد؛ مترجم زین‌‏العابدین کاظمی خلخالی، دنیای کتاب، تهران، ۱۳۷۱.