کتاب

خطر مطالعه و مطالعه بی‌خطر

از شما می‌پرسیم: جزو کدام دسته از مطالعه‌کنندگان هستید؟

آیا برای جمع‌آوری، افزایش اطلاعات و تکمیل دانش خویش، کتاب، مقاله یا موضوعی را خوانده و در راهبرد موضوع مورد تحقیق یا کار خویش، بهره می‌گیرید، با دقت نظر فراوان درباره نویسنده مطالب، اهداف و مفاهیم کلی موجود در نوشته مورد نظر، تحقیق می‌کنید؟ به چه قیمتی زمان خویش را در اختیار نویسنده قرار می‌دهید؟ در قبال این زمان چه دریافتی خواهید داشت و این دریافت چه اثراتی در آینده شما خواهد گذاشت؟ اگر کتاب بهترین دوست است، می‌تواند خطرناک‌ترین دشمن نیز باشد.

بررسی و کسب اطلاعات از هر منبعی مانند کتاب، مقالات و نشریات، از طریق مشترکی بنام مطالعه انجام‌پذیر است. این مطالعه است که می‌تواند هم بی‌خطر و هم خطرناک باشد. مطالعه را با توجه به خواننده، موضوع و نویسنده، مورد تحلیل قرار می‌دهیم دشمن بودن کتاب از مطالعه خطرناک ناشی می‌شود. و این مطالعه تحت تأثیر خواننده، کیفیت و وضعیت ذهن او می‌باشد. مطالعه‌ایی خطرناک خواهد بود که خواننده، در خواب و غفلت ذهنی باشد. این چنین فردی پس از مطالعه، دچار گمان‌های خطرناک و قضاوت‌های فلج‌کننده خواهد شد. کافی است که نویسنده در توهم بوده و قربانی گمان‌ها و تصورات باطل خویش باشد. روشن است که مطالعه کننده غیرهوشیار، هیپنوتیزم نویسنده شود و خود او نیز در گرداب دور باطل تصورات موهوم سرگردان شود.

به این نکته باید دقت شود که مطالعه کننده در چه وضعیت ذهنی، مطلبی را از هر منبعی مورد مطالعه قرار می‌دهد؟ یک ذهن هوشیار می‌تواند مطالب موهوم یک نویسنده را از قالب زهر آگینش به دارویی شفابخش تبدیل کند و این هنر کیمیاگری ذهن هوشیار، در مطالعه می‌باشد. و عکس آن نیز امکان‌پذیر است: یک مطلب پویا توسط یک ذهن غافل تغییر ماهیت می‌دهد و آن زمان موضوع هولناک می‌شود که ذهن، غافل باشد و مطلب نیز موهوم‌گرا. اگر مطالب حقیقت‌گرایانه باشد، ذهن غافل را هوشیار می‌کند و کلیدی برای روشنایی ذهن هدیه می‌دهد و فرد را از قضاوت‌های توهم‌آمیز رها می‌کند و این معجزه کتابی است که نویسنده آن خلاق و حقیقت‌گرا باشد.

در اینجا ذکر این نکته ضروری است که اگر زمانی را به مطالعه اختصاص می‌دهیم، به وضعیت و نگرش ذهنی خویش و همچنین وضعیت و نگرش ذهنی نویسنده از روی مطالب موجود در کتاب و نشریه و … توجه کنیم. ذهن هوشیار، مطالعه‌ایی بی خطر و ذهن خفته و غافل، مطالعه‌ایی خطرناک را سبب خواهد شد.

همیشه در حین مطالعه و یا انتخاب موضوعی برای مطالعه از هر منبعی، این سئوالات را از خویش بپرسیم که:

قصدمان از خواندن مطالب چیست؟

انتظار داریم کتاب به کدام سئوالات‌مان پاسخ دهد؟

نظرات سایرین در این باره چیست؟

نهایت پذیرش یا عمل به مطالب چه می‌باشد؟

آیا مطلب حقیقت گراست و یا باطل‌گرا؟

این سئوالات می‌تواند سبب هوشیاری در مطالعه شود تا بدترین دشمن، تجربه نشود. پس هوشیارانه مطالعه کنیم تا دوستی کتاب را تجربه کنیم: زیرا با ذهن خواب و غافل، اسیر تله خطرناک نویسندگان موهوم‌گرا شده و قربانی نگرش این باطل‌گرایان خواهیم شد.